با توجه به اینکه نوآوری دولتی بر زندگی مردم تأثیر میگذارد، رهبران در سطوح ملی، منطقهای و محلی اغلب در جذب فناوریهای جدید یا روشهای جدید انجام کارها با محدودیتهایی مواجهاند. فرایندهای طولانی تصویب، محدودیت منابع، مقررات زمانبر و ارزیابی ارزش نوآوریها میتواند مانع پیشرفت امور شود. رهبران دولتی، برای بهبود عملکرد دولت در حوزههایی مانند تخصیص منابع، مدیریت استعدادها و فرهنگ سازمانی میتوانند از تجربیات شرکتها و صنایع بیاموزند. مکینزی و مؤسسه اسپن (Aspen)، در مارس ۲۰۱۸ گروهی از رهبران ارشد دولتی و مدیران اجرایی صنعت فناوری از دره سیلیکون را به مدت دو روز گرد هم آوردند تا با یکدیگر درباره نوآوری گفتوگو کنند. در این مقاله، یافتههای این دیدار ارائه شده است.
آموزههای رهبران دولتی از این شرکتهای نوآور میتواند روش فعالیت بخش عمومی را متحول کند. مدیران فناوری، رهبران دولتی را تشویق کردند که ۱) در تدوین چشمانداز جسورانه عمل کنند، اما در انجام کارها گام به گام پیش بروند؛ بزرگ فکر کنند و کوچک آغاز کنند؛ ۲) فکر و ذکر خود را روی کاربران نهایی (یعنی شهروندان، شرکتها، سازمانها، گردشگران خارجی و سرمایهگذاران خارجی) متمرکز کنند؛ ۳) به جای چسبیدن به حال، با نیمنگاهی به آینده، استعدادها و الگوها را پرورش دهند؛ ۴) از بینش دیگران در سراسر جهان بهرهبرداری کنند، زیرا دولتها با چالشهایی مشابه مواجهاند و برخی دولتها در مواجهه با چالشهای مشابه موفقتر عمل میکنند.
۱) در تدوین چشمانداز جسورانه عمل کنید، اما در انجام کارها گام به گام پیش بروید
دولتها، معمولاً تمایل به نوآوری تدریجی دارند، زیرا اگر اشتباه کنند، حرکتهای جسورانه میتواند فاجعهآمیز باشد. از سوی دیگر، حرکتهای تدریجی و بهبودهای جزئی، بهبود چندانی در زندگی مردم ایجاد نمیکند. یکی از رهبران فناوری معتقد بود با رشد جمعیت، افزایش سن جمعیت و افزایش تنوع جمعیت، چالشهای پیش روی دولتها بزرگتر و پیچیدهتر میشود. از نظر او، نوآوری مناسب برای دولت به معنای رها شدن از بهبودهای جزئی و ایجاد بهبود ۱۰ برابری، نه ۱۰ درصدی، در امور است. اگرچه آرمان بهبود ۱۰ برابری معمولاً محقق نمیشود، اما حتی بهبود ۲ تا ۳ برابری نیز تأثیری شایان توجه بر زندگی مردم دارد.
جنبههای تاکتیکی دستیابی به اهداف بزرگ، عبارت است از:
- بزرگ فکر کنید، اما کوچک شروع کنید. رهبران عملگرای بخش عمومی معتفدند هرچه هدف بزرگتر باشد، چالش اجرایی آن ترسناکتر خواهد بود. مدیران دره سیلیکون راهحلی برای این مشکل پیشنهاد کردند: روشهای سریع و منعطف انجام کار، تمرکز روی کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) که ویژگیهای کافی برای راضی کردن پذیرندگان اولیه را دارد؛ و تست سریع کاربران. برای مثال، آمازون قاعده سرانگشتی «دو پیتزا» را مطرح کرد: بهمنظور ارتباط اثربخش و تولید ایدهها و اجرای آزمایشی سریع آنها، اندازه تیم باید بهگونهای باشد که دو پیتزا برای تغذیه آنها کافی باشد. بدین ترتیب، نوآوران میتوانند دامنه، مقیاس و تمرکز پروژه را کنترل کنند. شکست آرمانهای جسورانه به بخشهای کارکردی کوچک از نوآوریهای دستیافتنی، به دولتها امکان کاهش ریسک نوآوری در هنگام بهبود عملکرد را میدهد. پس از شروع برنامه، کلید موفقیت آن تعیین برههنماهای بلندپروزانه در طول مسیر اجرای پروژه و تعیین راهبران مناسب برای آن است.
- اجازه شکست بدهید. برای بنگاههای نوآور، نمونههای آزمایشی ناموفقی که به سرعت توسعه یافته است، به معنای شکست واقعی نیست. این شکستها به سازمانها در استفاده هوشمندانه از منابع کمک میکند. پروژههای آزمایشی شکستخورده، بخشی ضروری از ایجاد پایگاه دانشی و کنترل ریسکهای آینده است. چرخههای تست کوتاهتر و پروژههای آزمایشی با مقیاس کوچک به تیمها اجازه اصلاح مسیر را میدهد، به شرکتها امکان عرضه سریعترِ محصولات موفقتر را میدهد و هزینه توسعه را کاهش میدهد. به همین دلیل مدیران دره سیلیکون، مدل تست و یادگیری سریع را به مدل برنامهریزی طولانیتر و تست ترجیح میدهند.
- منتظر دستیابی به محصول بینقص نمانید. چالشهای بافتاری فناوری، مانند کیفیت کم دادهها، دادههای ساختارنیافته و معماری قدیمی فناوری اطلاعات، اغلب رهبران بخش دولتی را از پیگیری نوآوری باز میدارد و رهبران منتظر دستیابی به بافتار کاربرپسندتر میمانند. اما، تأثیرگذاری واقعی، به نوسازی یا تحول گسترده و چندلایهای نیاز ندارد. دولتها میتوانند محصولات، معماریها، ساختار دادهها و سایر عناصر فناوری را حتی همزمان با نوآوری به کار بگیرند. بدین ترتیب، دولتها زمان کمتری را با انتظار برای بهروزرسانی فناوری تلف میکنند.
۲) فکر و ذکر خود را روی کاربران نهایی متمرکز کنید
شاید بزرگترین قوت دره سیلیکون، توجه آن به کاربران نهایی باشد. بنگاههای فناور ناحیه بی (Bay Area) موفقیت خود در گذشته را به این تمرکز کاربرمحور نسبت میدهند. تمرکز روی کاربران، به شرکتها در عرضه محصولات باکیفیت، افزایش اعتماد کاربران به شرکت و ایجاد انگیزه قویتر برای ارائه بازخورد به شرکت کمک میکند.
این رویکرد در بخش عمومی، مستلزم این است که دولتها در تصمیمگیریهای خود، دیدگاه شهروندان را در نظر بگیرند. این امر به نوبه خود، مستلزم شناخت و درک تجربه شهروندان و توسعه کانالهایی است که شهروندان از طریق آنها میتوانند دیدگاهها و ایدههای خود را مطرح کنند.
اجرای پروژههای آزمایشی، فرصتی است برای شروع گفتوگو با شهروندان درباره محصولی که توسعه داده میشود؛ حتی اگر به معنای عرضه کمینه محصول پذیرفتنی برای تعداد محدودی از شهروندان باشد. موفقیت دره سیلیکون ناشی از حلقههای بازخوردی است که برای بهبود محصولات و نیز درک سازمان از دیدگاه مشتریان طراحی شده است. دولتها نیز میتوانند از چنین حلقههای بازخوردی استفاده کنند.
این رویکرد شهروندمحور در میان رهبران بخش عمومی، برنامهها و محصولاتی خلق میکند که دستاوردهایی بهتر را در زمانی کوتاهتر به دنبال دارند. همچنین، این دیدگاه به دولتها کمک میکند راهکارهای راهبردی خود را با حذف اقدامات و سرمایهگذاریهایی که تأثیر چندانی بر شهروندان ندارند، پالایش کنند.
۳) استعدادها و الگوها را برای آینده پرورش دهید
رهبران بخش عمومی معمولاً روی موانع جذب برترین استعدادها در دولت تمرکز میکنند: حقوق نسبتاً کم، تشریفات اداری خستهکننده و موانع رگولاتوری که مانع پیشرفت سریع افراد میشود. اما از نظر مدیران دره سیلیکون، عوامل انگیزشی نیروی کار در حال تغییر است. دوران قراردادهای کاری کوتاهمدت، تعریف کار و مسیر شغلی را تغییر میدهد، کارکنان مستعد ترجیح میدهند شغل خود را بارها تغییر دهند، کار را مجموعهای از تجارب میدانند، نه مسیری واحد که در طول دوران کاری خود باید طی کنند.
در دره سیلیکون، شرکتهای نوآور برای پیشرفت سریع به انرژی و تأثیرگذاری کارکنان دارای عملکرد قوی تکیه میکنند و موانع را پشت سر میگذارند. دولتها، ریسکگریزند و کارکنان پایبند به رویهها را پاداش میدهند. اما شرکتهای نوآور دره سیلیکون، محیطی امن برای تیمها ایجاد میکنند تا رفتار عملگرا داشته باشند؛ آزمایش کنند؛ از سازمانهایی که کارها را بهتر انجام میدهند، بیاموزند؛ و به موفقیت دست یابند. در این شرکتها، زمانی که نوآوری در یکی از بخشهای سازمان جواب بدهد، آن را به سرعت به سایر بخشها گسترش میدهند.
دولتها نیز میتوانند از ماهیت در حال تغییر کار بهرهبرداری کنند. دولتها، بهترین مأموریتها و بهترین مقاصد را دارند و نسبت به بخش خصوصی، از مزیتی ذاتی برخوردارند. مأموریت دولتها، ایجاد تحول در زندگی مردم است و این مأموریت انگیزهای قوی برای نسل هزاره ایجاد میکند. دولتها میتوانند از این طرز فکر برای ایجاد فرصتهای تسهیم استعدادها بین سازمانهای مختلف و نیز بین بخش خصوصی و عمومی بهرهبرداری کنند.
۴) از بینش و قدرت اطرافیان خود استفاده کنید
در دره سیلیکون، ایجاد امپراتوری از طریق در اختیار گرفتن مالکیت و کنترل محصول برای کاربران خاص شرکت، معمولاً با شکست مواجه میشود. سازمانها با بهرهبرداری از فناوریهای موجود، مشارکت با دیگران برای اجتناب از اختراع دوباره چرخ و بهرهبرداری آزادانه از ایدههای خوب دیگران، به موفقیت بیشتری دست مییابند. برای مثال، برنامههای اشتراک خودرو، خدمات خود را از طریق ترکیب دادههای موقعیت جغرافیایی با پلتفرمهای پرداخت موجود ارائه میکنند. این برنامهها، به قطبهایی برای ارائۀ خدماتی تبدیل شدهاند که خارج از سبد شرکتهای موقعیتیابی جغرافیایی و پرداخت بوده است.
دولتها نیز میتوانند از الگوهای مشابه استفاده کنند. برای مثال، دولت میتواند از طریق مشارکت با شرکت اوبر (Uber) دادههای ترافیکی را ارائه کند. دادههای بینام اوبر دبارۀ میانگین زمان سفر در مناطق خاص شهر، «زنده» و «دقیق»تر از دادههایی است که بخش عمومی میتواند به آن دست یابد. سازمانهای حملونقل میتوانند بدون پرداخت هزینه، اطلاعات بهتر و دقیقتری دریافت کنند و با استفاده از آنها روی ایجاد ارزشافزوده از طریق سیاستگذاری و تصمیمگیری تمرکز کنند. رهبران دولتی برای یافتن راهحلهای بهتر، ارزانتر و سریعتری که میتواند کیفیت خدمات دولتی را بهبود دهد، باید به خارج از سازمانهای خود توجه کنند.
همچنین مدلهای سازمانی چابک رایج در دره سیلیکون، به شرکتها کمک میکند صرفنظر از ساختار سازمانی، سلسله مراتب یا محدودیتهای منابع، افراد مناسب را به سرعت برای حل مسائل سازماندهی کنند. برخی شرکتها، جلسههای دائمی را حذف کردهاند و رویکرد همکاری بیدرنگ برای تصمیمگیری فوری درباره مسائل مهم را جایگزین این جلسهها کردهاند. دولتها نیز میتوانند ذهنیت «حل مسئله، همین الان» را جایگزین رویکردهای سنتی کنند.
منبع
Dohrmann Thomas, Ghia Ankur, Murthy Elizabeth, 2018, Advice from Silicon Valley: How tech-sector practices can promote innovation in government, McKinsey & Company