روندهای جهانی حاکی از آن است که رقابتپذیری کشورها به توان آنها در توسعه و انتشار دانش فناورانه بستگی دارد. ازاینرو، راهبردها و مدلهای گوناگونی در این زمینه شکل گرفته است. یکی از این راهبردها، طراحی و اجرای برنامههای فناورانه با محوریت مجاورت جغرافیایی است. منظور از مجاورت جغرافیایی، فاصلهای است که تعاملات رو در رو و تسهیم دانش را تحت تأثیر قرار میدهد و هرچه شرکتها و تیمها به یکدیگر نزدیکتر باشند، احتمال تعامل آنها بیشتر است.
ساختارهای مبتنی بر مجاورت جغرافیایی معمولاً با عناوینی مانند پارکهای علم و فناوری، شهرکهای صنعتی، شهرکهای فناوری، مراکز رشد، شتابدهنده و … شناخته میشود. این مکانهای فیزیکی با جذب منابع انسانی، مالی و فیزیکی، بستری مناسب برای توسعه و انتقال فناوری در بنگاههای صنعتی و نیز امکان رشد و توسعه بنگاههای دانشبنیان و فناور را فراهم میکند. در سیاستگذاری علم و فناوری، ایجاد و توسعه فضاهایی مانند شتابدهندهها، مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری، و شهرکهای فناوری و صنعتی که تسریع رشد و توسعه در سطح ملی را تسهیل کند، امری ضروری است و اقدامات نظری و عملی کشورهای مختلف بر ایجاد ساختارهای مبتنی بر مجاورت فیزیکی با هدف دستیابی به توسعه پایدار تأکید دارد. بهطور کلی بنگاههایی که از نظر جغرافیایی متمرکز هستند، از جریان دانش ضمنی و صریح برای نوآوری بهرهمند میشوند. بهویژه دستیابی به دانش ضمنی، متأثر از فاصله است؛ فاصله کم باعث ارتباطات مطلوب و تبادل دانش ضمنی میشود. معمولاً بنگاهها میتوانند از تجربه موفق رقبایی که مکان نزدیک به آنها دارند (برای مثال، بنگاههای مستقر در یک پارک علم و فناوری) بدون هزینه و به سادگی استفاده کنند. بنابراین، هرچه تعداد منابع دانشی در منطقهای بیشتر باشد، منافع بالقوه برای بنگاههای محلی بیشتر میشود.
…
در مقالهای که در صفحات ۳۱۵ تا ۳۳۲ از شماره ۲ (سال یازدهم) فصلنامه «سیاست علم و فناوری» با عنوان «ویژهنامه جامع سیاست علم، فناوری و نوآوری» منتشر شده است، اهمیت همجواری جغرافیایی در نوآوری و ساختارهای متنوع مبتنی بر مجاورت جغرافیایی، از جمله شتابدهنده، مرکز رشد، پارک علم و فناوری، شهرک علمی ـ تحقیقاتی، شهرک فناوری و شهرک صنعتی بررسی شده است. متن کامل مقاله را از اینجا دانلود کنید.